عکس از کانال cafe dialect
یادمه برای موهام رفتم یه شامپوی خوب و گرون خریدم . شامپو به موهام و سرم نساخت . دیگه هیچ وقت از اون شامپو به موهام نزدم اما اون شامپو هنوز تو خونه اس و داره تموم می شه . از اون شامپو استفاده می شه اما نه برای شستن موها . برای شستن لباس های حساس ؛ برای شستن کفش ها . اون حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 20:46
پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ق.ظ
آهای خبر دارمستی یا هُشیارخوابی یا بیدار ...خوابی یا بیدارتو شب سیاه ؛ تو شب تاریکاز چپ و از راستاز دور و نزدیکیه نفر داره جار می زنه ؛ جارآهای غمی که مثل یه بختک رو سینه ی من شده ای آواراز گلوی من دستاتو ور دار ... دستاتو ور دار از گلوی من *+دوست داشتم یه چیزی حافظه ی خود ایمن...
عکس یادم نیست از کجا !
یه وقتایی گفتن یه سری چیزا سخته . نوشتنش هم . مثل وقتایی که می گی ولش کن بذار چیزی نگم . شاید الان حوصله اش رو نداشته باشه ؛ شاید الان وقتش نباشه . حالا نگفتن همون حرف ؛ چه خوب باشه چه بد ؛ می شه یه وزنه که می مونه رو قفسه سینه ات ؛ یعنی دقیقا یه جایی بالای تار های صوتیت حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 99 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 20:01